آصِفْخان، میرزاجعفربنبدیعالزّمانبنآقاملای (دولت دار) قزوینی، ملقب به
قوامالدین، و سپس به آصفخان (958-1021ق/1551-1612م)، شاعر پارسی گویهند، مورخ، و
از امیران دربار بابُریان در عهد اکبرشاه و جهانگیر. جد آصفخان از منشیان دربار
صفوی و پدرش میرزابدیعالزمان در زمان شاهطهماسب صفوی، حاکم و به اصطلاح آن زمان،
وزیرِ کاشان بود، و میرزاجعفر در آغاز عمر به همراهی جد و پدر خود به دربار آمد و
شد میکرد. وی در این هنگام با شاعران و ادیبان مصاحبت داشت و میرحیدر معمایی، شاعر
معروف آن روزگار، از دوستان و نزدیکان او بود (اسکندربیک، 1/182). میرزاجعفر در
جوانی از ایران به هند رفت (985ق/1574م) و به وسیلة عم خود میرزاغیاثالدین
علیآصفخان، که از امیران دربار اکبرشاه (936-1014ق/1556-1605م) بود، به دربار راه
یافت و به منصب دویستی (از مناصب درباری بابُریان = فرمانده دویست نفر) منصوب شد.
ولی چون این مقام را دون شأن خود میدانست، آن را رها کرد و از دربار کناره گرفت.
پس از چندی به فرمان اکبرشاه به بنگاله فرستاده شد، ولی به سبب آشفتگی اوضاع در
آنجا، به فَتحْپورسیکْری بازگشت و ملازم دربار شاهی شد. پس از وفات عمویش
(989ق/1581م)، به مقام میربخشی (از مناصب درباری بابریان = وزیر خزانة دربار) و
منصب دوهزاری منصوب شد، و لقب «آصفخان» گرفت. در دوران سلطنت اکبرشاه چندبار در
مأموریتهای نظامی لیاقت و کاردانی بسیار نشان داد، و نخست حکومت کشمیر به او داده
شد (1006-1008ق/1597-1599م)، سپس به مقام «دیوان کل» یعنی وزارت رسید، و پس از آنکه
جهانگیر، بِهار والله آباد را رها کرد (1013ق/1604م) حکومت بِهار بر عهدة او قرار
گرفت. ابوالفضل علّامی در آیین اکبری (دفتر 2، آیین 30) نام او را در شمار پیروان
دین الهی اکبرشاه ذکر میکند. در دوران سلطنت جهانگیر (1014-1037ق/1606-1627م) به
دربار احضار شد و اتابیکی (اتالیق) شاهزاده پرویز شاهزاده پرویز به او محول گردید.
در 1015ق/1606م به منصب پنج هزاری منصوب شد، و قلمدان مرصّع که علامت وزارت بود،
گرفت. در 1018ق/1609م برای رفع اغتشاش دکن، همراه شاهزاده پرویز به عنوان اتالیق او
عازم آن ناحیه شد، ولی به سبب عشرت طلبی شاهزاده و اختلافات امرا کاری از پیش نرفت.
سرانجام وی در 1021ق/1612م در 63 سالگی در بُرهانپور وفات یافت (جهانگیر، 127؛
صمصامالدوله، 1/107-108؛ گوپاموی، 155). وی مردی کاردان و تیزفهم بود، و جهانگیر
که از دوران شاهزادگی خود از او رنجشهایی در دل داشت، دربارة او میگوید: «فهم و
استعدادش به غایت خوب بود، غایتاً خست و سبکی بر طبعش غالب بود» (جهانگیر، 127).
علاوه بر جهانگیر، اسکندربیک در تاریخ عالم آرای عباسی (1/128) و تقیالدین اوحدی
در تذکرة عرفاتالعاشقین (نکـ ملاعبدالنبی، حاشیة 61-62) به این نکته اشاره
کردهاند. آصفخان در شعر «جعفر» و «جعفری» تخلص میرد و مجموعة اشعار او نزدیک به
000‘3 بیت از غزل و قصیده و مثنوی بوده است (ملاعبدالنبی، 160). نمونههایی از
غزلیات او در تذکرهها و کتابهای تاریخی آن زمان دیده میشود (نصرآبادی، 53-55؛ آذر
بیگدلی، 3/1156-1157؛ علامی، دفتر 2، آیین 30). قصایدی در مدح نبیّ اکرم(ص) و
علیبنابی طالب(ع) از او در تذکرهها ثبت است، و نیز مدایحی در ستایش اکبرشاه و
جهامگیر دارد (ریو، 200-201). غزلیات و غالباً رنگ عاشقانه دارد، و به شیوة معروف
به سبک هندی نزدیک است، ولی در مثنوی خسرو و شیرین از لحاظ مضمون سازی و طرح ریزی
از طرز سخن نظامی گنجوی پیروی کرده، و به گفتة نصرآبادی «بعد از شیخنظامی خسرو و
شیرین را کسی به از او نگفته» (ص 53). از توصیف نسخههای این منظومه در فهرستها
(ریو، 200-201؛ اِته، شمـ 1068) چنین برمیآید که وی نخست پیش از 995ق/1587م آن را
به نام فرهاد و شیرین نظم کرده بود، و و سپس در اواخر عمر دوباره بدان پرداخته و آن
را به صورتی کاملتر و با تجدیدنظر کلّی به نام خسرو و شیرین به پایان رسانیده و به
جهانگیر تقدیم کرده است. نام دیگر این منظومه نورنامه است (جهانگیر 127؛
ملّاعبدالنبی، 160) و از آن نسخههای متعدّد باقی است، که از آن میان نسخة کتابخانة
بودلین که برای جهانگیر تحریر شده (اِته، شمـ 1068) از لحاظ قدمت و صحّت ممتاز است
٠منزوی، 4/2785). از کارهای دیگر او مشارکت در تألیف تاریخ اَلفی است. تألیف این
تاریخ در 993ق/1585م به فرمان اکبرشاه و به مناسبت فرا رسیدن پایان هزارة اول هجری
آغاز گردید، و نخست ملّااحمد تَتوی، نقیبخان و عبدالقادر بدائونی مأمور تصنیف و
تنظیم آن بودند، و پس از مرگ ملّااحمد تتوی در 996ق/1588م (شوشتری، 590-592)، ادامة
کار به عهدة اصفخان قرار گرفت و وقایع را تا 997ق/1589م او نوشت. سپس در 2 جلد اول
کتاب، عبدالقادر یدائون تجدیدنظر نهایی کرد، و جلد سوم را آصفخان تکمیل کرد
(بدائونی، 2/318؛ علامی، دفتر اول، آیین 34؛ ریو I/117/119؛ ایوانف، شمـ 4).
آصفخانی معروف بوده، و میرزاامیربیگ بَنارسی، متخلص به «امیر» در تذکرة
حدائقالشعراء خود که میان سالهای 1211 و 1262ق/1796 و 1846م به تصنیف آن مشغول
بوده، آن را زیر نظر داشته است (ایوانف، شمـ 702).
نوادة او، میرزاجعفربنمیرزازینالعابدین (د 1094ق/1683م) از شاعران عهد شاهجهان
بود و چون نیای خود نجعفر» تخلص میکرد (صمصامالدوله، 1/113-114)؛ و نبیرهاش
میرزاایزدبخش، متخلّص به «رسا» نیز از شاعران و دانشمندان دوران اورنگ زیب بود
(خوشگو، 3/45).
مآخذ: آذربیگدلی، لطف علیبیگ، آشکده، به کوشش حسن سادات ناصری، تهران، امیرکبیر،
1337-1341ش، جمـ ؛ اسکندربیگ، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران، امیرکبیر، 1350ش؛
بدائونی، عبدالقادر، منتخبالتواریخ، به کوشش ویلیام ناسولیس و مولوی آغااحمد علی،
کلکته، 1865-1869م؛ جهانگیر گورکانی، نورالدین محمد، جهانگیرنامه (تزوک جهانگیری)،
به کوشش محمدهاشم، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1359ش؛ خوشگو، بندربنداس، سفینة
خوشگو، به کوشش عطاءالرحمن کاکوی، پتنه، 1959م؛ شوشتری، قاضی نورالله،
مجالسالمؤمنین، تهران، 1375ق؛ صمصامالدوله، میرعبدالرزاق شهنوازخان، ماثرالامراء،
کلکته، انجمن آسیایی بنگال، 1888-1891م؛ علّامی، ابوالفضل، آیین اکبری، 1877-1886؛
گوپاموی، محمد قدرتالله، نتایجالافکار، به کوشش اردشیر خاضع، بمبئی، 1336ش؛
ملاعبدالنبی فخرالزمانی قزوینی، تذکرة میخانه، به کوشش احمد گلچین معانی، تهران،
اقبال، 1362ش؛ منزوی احمد، فهرست خطی، 4/2785؛ نصرآبادی، میرزاطاهر، تذکرة
نصرآبادی، به کوشش وحید دستگردی، تهران، 1317ش؛ نیز:
Ethe, H., and E. Sachau, Catalogue of the Persian Manuscripts in the Bodleian
Library, Oxford, 1889; Ivanow, W., Concise Descriptive Catalogue of the Persian
Manuscripts in the Asiatic Society of Bengal, Calcutta, 1924, 1926; Rieuch.,
Catalogue of the Persian Manuscripts in the British Museum, Vol, I, London,
1879; Id., Supplement to the Catalogue of the Persian Manuscripts in the British
Museum, London, 1895.
فتحالله مجتبایی